خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری


خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری

خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری


خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری

خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری


خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری

داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری
داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری
داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری
داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری
داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری
داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری
از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم
از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم
از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم
از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم
از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم
از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم
پردهٔ روی تو شدم پردهٔ من چرا دری
پردهٔ روی تو شدم پردهٔ من چرا دری
پردهٔ روی تو شدم پردهٔ من چرا دری
پردهٔ روی تو شدم پردهٔ من چرا دری
پردهٔ روی تو شدم پردهٔ من چرا دری
پردهٔ روی تو شدم پردهٔ من چرا دری
وصل تو را به جان و دل می خرم و نمی دهی
وصل تو را به جان و دل می خرم و نمی دهی
وصل تو را به جان و دل می خرم و نمی دهی
وصل تو را به جان و دل می خرم و نمی دهی
وصل تو را به جان و دل می خرم و نمی دهی
وصل تو را به جان و دل می خرم و نمی دهی
بیش مکن مضایقه زانکه رسید مشتری
بیش مکن مضایقه زانکه رسید مشتری
بیش مکن مضایقه زانکه رسید مشتری
بیش مکن مضایقه زانکه رسید مشتری
بیش مکن مضایقه زانکه رسید مشتری
بیش مکن مضایقه زانکه رسید مشتری
گه به زبان مادگان عشوهٔ خوش همی دهی
گه به زبان مادگان عشوهٔ خوش همی دهی
گه به زبان مادگان عشوهٔ خوش همی دهی
گه به زبان مادگان عشوهٔ خوش همی دهی
گه به زبان مادگان عشوهٔ خوش همی دهی
گه به زبان مادگان عشوهٔ خوش همی دهی
گه به شگرفی و تری هوش مرا همی بری
گه به شگرفی و تری هوش مرا همی بری
گه به شگرفی و تری هوش مرا همی بری
گه به شگرفی و تری هوش مرا همی بری
گه به شگرفی و تری هوش مرا همی بری
گه به شگرفی و تری هوش مرا همی بری
عشق تو را نواله شد گاه دل و گهی جگر
عشق تو را نواله شد گاه دل و گهی جگر
عشق تو را نواله شد گاه دل و گهی جگر
عشق تو را نواله شد گاه دل و گهی جگر
عشق تو را نواله شد گاه دل و گهی جگر
عشق تو را نواله شد گاه دل و گهی جگر
لاغر از آن نمی شود چون برهٔ دو مادری
لاغر از آن نمی شود چون برهٔ دو مادری
لاغر از آن نمی شود چون برهٔ دو مادری
لاغر از آن نمی شود چون برهٔ دو مادری
لاغر از آن نمی شود چون برهٔ دو مادری
لاغر از آن نمی شود چون برهٔ دو مادری
کیسه هنوز فربه است از تو از آن قوی دلم
کیسه هنوز فربه است از تو از آن قوی دلم
کیسه هنوز فربه است از تو از آن قوی دلم
کیسه هنوز فربه است از تو از آن قوی دلم
کیسه هنوز فربه است از تو از آن قوی دلم
کیسه هنوز فربه است از تو از آن قوی دلم
چاره چه خاقنی اگر کیسه رسد به لاغری
چاره چه خاقنی اگر کیسه رسد به لاغری
چاره چه خاقنی اگر کیسه رسد به لاغری
چاره چه خاقنی اگر کیسه رسد به لاغری
چاره چه خاقنی اگر کیسه رسد به لاغری
چاره چه خاقنی اگر کیسه رسد به لاغری
گرچه به موضع لبت مفتعلن دوباره شد
گرچه به موضع لبت مفتعلن دوباره شد
گرچه به موضع لبت مفتعلن دوباره شد
گرچه به موضع لبت مفتعلن دوباره شد
گرچه به موضع لبت مفتعلن دوباره شد
گرچه به موضع لبت مفتعلن دوباره شد
بحر ز قاعده نشد تا تو بهانه ناوری
بحر ز قاعده نشد تا تو بهانه ناوری
بحر ز قاعده نشد تا تو بهانه ناوری
بحر ز قاعده نشد تا تو بهانه ناوری
بحر ز قاعده نشد تا تو بهانه ناوری
بحر ز قاعده نشد تا تو بهانه ناوری